به گزارش گروه رصد تروریسم دیدبان؛ شهر عمدتا مسیحینشین القریتین در استان حمص برای نخستین بار در اوت سال ۲۰۱۵ میلادی به اشغال تروریستهای داعشی درآمد، در حملهای سنگین پس از اشغال تدمر و برای رسیدن به مرزهای لبنان، آنها به شهر مهین نیز حمله کردند و در حومه شهر صدد متوقف شدند. همانگونه که گفته شد، هدف داعش رسیدن به مرزهای لبنان بود و به همین دلیل نیز در جرود عرسال مدام خود را تقویت میکرد و در همان دوره یک گروه ۱۵۰ نفره از تدمر راهی مناطق مرزی شدند تا اگر شده النصره را هم عقب رانده و حضور خود را تقویت کنند.
در اینجا مجال ورود به راهبردهای داعش نیست و هدف پرداختن به این مساله است که این گروهک چگونه موفق شد دوباره شهر القریتین را اشغال کند، شهری که به قطب انگور و زیتون سوریه مشهور است.
برای درک بهتر این مساله، باید داعش و راهبردهای نظامیاش در سوریه را به اندازه یک ترم در بهترین دانشگاههای جهان تدریس کنند. به باور نگارنده، دوره جنگهای چریکی را باید به قبل و بعد از ظهور داعش تغییر داد، چرا که کارهایی که این گروهک در عراق و سوریه کرد، واقعا شاهکار بود.
باید به این نکته اذعان کرد که داعش در حوزه جنگ، تدابیر جنگی و راهکارهای بدیع و بکر نبرد، سزاوار ستایش است. بهترین ارتشهای جهان با مدرنترین تجهیزات در بیش از ۵۰ جبهه همزمان و آن هم در محاصره کامل سرگرم نبرد با آن بودند و بزرگ داشتن دشمن، چیزی از هنر و سیاست جنگی ما و شهامت و جسارت نیروهای مقاومت کم نخواهد کرد. این را نوشتم تا دوستان بدانند که ما در سوریه و عراق با نیروی عادی جنگ نمیکردیم، داعش تجربه دستکم ۱۰ جنگ مختلف را در کارنامهاش داشت و به همین دلیل بسیار تواتمند و مبتکر نشان میداد.
اما برای فهم دقیقتر آنکه چگونه داعش موفق شد دوباره القریتین را اشغال کند، باید نگاهی کوتاه و گذرا به تاکتیکهای نظامی این گروهک در تک، پاتک و چگونگی گسیل نیروی رزمی به منطقه و انتقال مهمات داشته باشیم.
نخست باید گفت داعش در تک به عنصر غافلگیری، شناسایی دقیق و بهره بردن از پتانسیلهای خفته خود در هر مکانی تکیه میکند. داعش تا زمانی که در یک منطقه مطمئن نباشد، دست به تک نمیزند، هر چند در ۷۰درصد موارد تکهایش دستکم در شش ما گذشته شکست خورده است.
در مورد ارسال نیروی رزمی نیز از آخرین ستونکشی بزرگ داعش نزدیک به یک سال میگذرد. پس از آن داعش هیچ وقت نتوانست بیش از ۱۰ خودرو را همزمان به یک منطقه ارسال کند، به ویژه اگر این ستونکشی قرار بود نزدیک خطوط متحدین در عراق و سوریه باشد. با این اوصاف داعش به دلیل حضور معنوی و همچنین عضوگیری عالی از میان ساکنین بادیه سوریه – شامل شرق دمشق، حمص و حماه- همواره میتوانست روی عناصر متعصب و پایبند خود حساب کند. داعش برای انتقال نیروها از جبههای به جبهه دیگر، شیوه ستونکشی دو تا ۱۰ نفره را انتخاب کرد و با همین شیوه موفق شد دوباره تدمر را اشغال کند.
البته کسی در اشغال دوم تدمر هیچ وقت گزارش دقیقی در این مورد ننوشت، اما داعش القریتین را به همان شیوه اشغال مجدد کرد. بسیاری میگویند که عناصر خفته داعش از داخل شهر به مراکز امنیتی حمله کرده و با تصرف آن، به سرعت به سمت مناطق سرکوب رفته و آنها را هم اشغال کردند. اما یک واقعیت اینجا نادیده گرفته میشود و آن هم چگونگی حضور این همه سلاح سنگین و نیمهسنگین، موشکانداز، تکنیکالهای متعدد و حتی استفاده از خمپاره انداز است. داعش آیا همه این موارد را به همراه یک سازمان رزم دقیق از داخل خود شهر سازماندهی کرده بود؟ این سوال را هم هنوز کسی پاسخ نداده است.
نکته بعدی که باید مورد اشاره قرار بگیرد، نحوه انتقال حجم وسیعی از مهمات است. این مهمات را آیا داعش از نیروهای دولتی غنیمت گرفت؟ پاسخ بدون شک، "نه" است با این حال این همه مهمات و نیرو به ناگهان از کجا آمدند؟ در پاسخ باید گفت که داعش در هنگام اشغال القریتین در مناطق مختلف بیرون شهر، زاغههای مهمات زیرزمینی را تدارک دیده بود که هر یک از این زاغهها برای تجهیز دستکم ۱۵۰ نفر یا یک گروهان پیاده کفاف میداد. همچنین در این زاغهها، انواع خودروها و تجهیزات نیمه سنیگن برای یک نبرد در آینده تدارک دیده شده بود که داعش فرصت استفاده از آن را نیافت.